سیمرغ را با قاف می نویسم
شعر، نقد و ترجمه
4 décembre 2007
پدر
پدر
با نانی که در دست نداشت
ـ خسته
به خانه آمد
مادراما
از زندگی سیر شده بود
و بچه ها
با اشکی
که در چشمانشان نمانده بود
ـ بی گریه
به خواب رفته بودند
Article plus récent
Article plus ancien
Accueil
Afficher la version mobile