31 octobre 2015

شرح بیتی از حافظ ٩


شرح بیتی از حافظ
محسن فارسانی
***
گرچه صد رود است در چشمم روان
زنده رود و باغِ کاران  یاد باد ـ حافظ
واژه های کلیدی: زنده رود، باغ کاران، چشم روان
 
وزن بیت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات، بحر: رمل مسدس مقصور
قبل از هر چیز باید اشاره کرد که این بیت به صورت های دیگری هم به ثبت رسیده و در برخی نسخ به جای «مدام»، «روان» آمده است، یعنی:
گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود و باغِ کاران  یاد باد
اما با توجه به نکته سنجی ها و ریزبینی هایی که از حافظ در انتخاب واژه ها سراغ داریم. واژه «روان» درست تر به نظر می رسد. «روان» با «کاران» و «رود» هم آهنگیِ بیشتری دارد. از طرف دیگر ناگفته پیداست که یکی از صفت های رود، روانی (از رونده) و جاری بودن آن است.
در واقع می توان گفت «رود روان» مد نظر حافظ بوده است تا «رود مدام». اگر وزن را از بیت بگیریم و آن را بصورت جمله ای ساده در آوریم، این موضوع را بهتر می توان درک کرد.
گرچه صد رود است در چشمم روان ← گر چه در چشمم صد رود روان است.
گرچه صد رود است در چشمم مدام ← گر چه در چشمم صد رود مدام است.
پس در این صورت جایی برای «مدام» در بیت باقی نمی ماند. یعنی نمی توان جمله را به حالت دوم نوشت ← گر چه در چشمم صد رود مدام است.
قاانی «طبع روان» را به زیبایی در کنار زنده رود آورده است که ناخودآگاه روان بودن زاینده رود را نیزبه ذهن می آورد.
طبع روان تو زنده رود صفاهان
زنده از آن بوستان طبع سخنور. ـ قاانی
اینک قبل از پرداختن به موضوع بیت، بهتر است کمی درباره واژه کلیدیِ «زنده رود» بنویسیم. زنده رود همان زاینده رود است که از کوههای زاگرس سرچشمه می گیرد و در نهایت به مانداب گاوخونی در اصفهان می ریزد. در شعر شاعران کهن، اغلب نام زنده رود آمده است تا شکل های دیگری مانند زاینده رود.
زنده رود از جلوه مستانه طوفان می کند

پل به آیین تمام امسال جولان می کند ـ صائب تبریزی، دیوان اشعار، قصائد
صائب چند قصیده  در یک وزن و با ردیف «زنده رود» دارد یکی با این مطلع:
چشمه حیوان ندارد آب و تاب زنده رود
خضر و آب زندگانی، ما و آب زنده رود ... ـ همان، دیوان اشعار، قصائد
یکی با این مطلع:
می شود جان تازه از بوی بهار زنده رود
زنده می گردد دل از سیر کنار زنده رود ... ـ همان، دیوان اشعار، قصائد
و دیگری با این مطلع:
شد دو بالا زین پل نوآب و تاب زنده رود
طاق ابرویی چنین می خواست آب زنده رود ... ـ همان، دیوان اشعار، قصائد
این رود همچنین زرینه رود و زین رود نیز نامیده می شده است. اما شاعران کهن بیشتر از زنده رود نام برده اند. حمدالله مستوفی در شرح انهار و آبار از زنده رود نام برده است.
حافظ در چند بیت دیگر نام زنده رود را چنین می آورد:
خرد در زنده رود انداز و می نوش
به گلبانگ جوانان عراقی ـ حافظ
البته در بیت بالا عراق به معنی عراق عجم است که از زمان سلجوقیان به این عنوان مرسوم و شهرهای بزرگی چون کرمانشاه، همدان، ری و اصفهان را در بر می گرفت.
اگر چه زنده رود آب حیاط است
ولی شیراز ما از اصفهان به ـ حافظ
نیل کم از زنده رود و مصر کم از جی
 قاهره مقهور پادشای صفاهان. ـ خاقانی
اما واژه کلیدی دیگر در این بیت «باغ کاران» است. گاهی «باغکاران» مانند باغبانان با باغِ کاران (با کسر غین) اشتباه می شود. در برخی کتب و نشریات به صورت باغکاران آمده که غلط است. باغ كاران (بر وزن ماه تابان) يكي از چهار باغ مشهور دوره سلطنت ملكشاه سلجوقي در اصفهان بوده است. این رود درساحل شمالي رودخانه در محل فعلي خيابان كمال اسماعيل و خيابان فردوسي تا چهار باغ صدر و محله خواجو كشيده مي شده اما امروزه اثری از آن باقي نمانده است. تا چند قرن بعد از احداث اين باغ وسيع، نامش زبانزد مردم ايران بوده است. چنانكه صدرالدين عبدالدين خجندي از دانشمندان قرن ششم اصفهان درباره آن گويد:
هر یک از باغهای صد بیشه
 گم شده در ميانش انديشه ـ همان
هر كه اكنون به باغ كاران است
گو نگه دار جا كه كار آن است ـ همان
استاد سعد الدين سعيد هروي كه از فضلاي دوران خود بوده، در سال 724 هجري در وصف اصفهان قصيده‌اي با مطلع زیر سروده است: «نسخه فردوس اعلي اصفهانست» و در قصيده مزبور از باغ كاران چنين ياد كرده است.
هر كه را بيني همه لطف است و احسان و كرم
هر كجا باشي همه آب است و باغ و بوستان
آب حيوان است گوئي پيش بستان ارم
زنده رود او كه دارد باغ كاران بر كاران ـ همان
از یکی از ابیات سعد الدین سعید هروی بر می آید که باغ کاران بر کرانه زنده رود واقع بوده است.
آب حیوان است گویی پیش بستان ارم
زنده رود او که دارد باغ کاران بر کران .سعدالدین سعید هروی ـ از ترجمه ٔ محاسن اصفهان
حسين بن محمد بن ابي الرضاء آوي مترجم محاسن اصفهان نيز در وصف باغ كاران چنين سروده است:
مرا هواي تماشاي باغ كاران است
كه پيش اهل خرد خوشترين كار آنست
براي جرعه آب حياتش اسكندر
چه سالهاست كه سر گشته و پريشانست
به زیر سایه طوبی وش صنوبر او 
میان صحن چمن وابگاه رضوانست
نهاده قصر فلک پیکرش میانه آن
نشستگاه مه و آفتاب رخشانست. ـ آوی از محاسن اصفهان
قسمتي از محله خواجوي اصفهان نيز هم اكنون به محله باغ كاران شهرت دارد.
از چهار باغ دوره ملكشاه غير از « باغ كاران» سه باغ ديگر نام آنها در تاريخ اين دوران بشرح زير ضبط شده است: باغ فلاسان، باغ احمد سياه. باغ بكر
راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
باده در ساغر فکن ساقی که من رفتم بباد
رود را بر ساز کن مطرب که دل دادم برود. ـ خواجوی کرمانی، غزلیات
شجریان مصرع را بصورت «زنده رودِ باغکاران یاد باد» می خواند که درست نیست.
نگته دیگری که در این بیت قابل توجه است، قیاسی است که خواجه شیراز بین «صد رود در چشم» با «زنده رود و باغ کاران» ایجاد کرده است. یعنی اگر چه صد رود در چشمم رونده و جاری است، اما یاد آن رود و آن باغ. این قطعاً بیان نوعی نوستالژی توسط حافظ است
صباح عید و رخ یار و روزگار شباب
خروش چنگ و لب زنده رود و جام شراب ـ عبید زاکانی
سرشک روان، رهی معیری نیز در واقع همان «اشک روان» حافظ است که در بیت زیر آمده است.
گیاه دشت جنون خرم از من است رهی
که از سرشک روان رشک زنده رودم من. ـ رهی معیری
رهی معیری نیز به تقلید حافظ سرشک روان را به رشک زنده رود آورده است. وی در غزل کوتاه دیگری با عنوان گلبانگ رود چنین آورده است:
زبس بر تربت صائب عنان گریه سر دادم
رهی  از چشمه چشمم خجل شد زنده رود امشب. ـ رهی معیری
در تصنیف بهار که در سال 1312 ساخته شده همین رشک و حسرت محسوس است.
به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی
به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی. ـ بهار

***
هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب فوق، با ذکر منبع بلامانع است.

29 septembre 2015

INTERNATIONAL HAIKU MAGAZINE "ginyu", JAPAN, N° 64.