شرح بیتی از حافظ
محسن فارسانی
***
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد (حافظ)
:این بیت، ما را به یاد بیت دیگری از حافظ می اندازد
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
در هر دو بیت، «اشک رنگ شفق یافتن» و «اشک به رنگ عقیق شدن» به معنی سرخ شدن رنگ اشک است. یعنی یک بار از شدت گریه، اشک به سرخی شفق می گراید، یک بار به سرخی عقیق
:ایهام در واژه شفق
در کلمه شفق ایهامی زیبا نهفته است. از یک طرف شفق به معنی «سرخی شام و بامداد» و از طرف دیگر مصدر عربی است به معنی «مهربان شدن» و با واژه شفقت در مصرع دوم مرتبط است
:جناس
اما از تردستی های حافظ این است، که با آوردن چند آرایه ی ادبی در یک بیت، مانند ایهام و جناس خواننده را غافلگیر می کند. در این بیت، بین «شفق» و «شفقت» جناس ناقص افزایشی زیبایی به چشم می خورد. اما هنر حافظ اين است كه صنایع را به گونه ای بکار می برد كه خواننده احساس تكلف و تصنع نمی كند. این جناس بین شفق و شفقت، از ابتکارات حافظ نیست. چرا که مثالها و شواهدی داریم که نشان می دهد شاعران پیش از حافظ «شفق» و «شفقت» را در یک بیت با هم بکار برده اند. مثلا خاقانی در قرن ششم، یعنی دو قرن پیش از حافظ همین «شفق» و «شفقت» را اینگونه بکار گرفته است
ور چشم فلک به شفقت استی
زو خون شفق چکیده بودی (خاقانی)
و نظامی باز از شاعران قردن ششم، بیتی چنین دارد
صبح چو در گریه من بنگریست
بر شفق از شفقت من خون گریست (نظامی)
شفقَت یا شفقّت، کدامیک درست است؟
شفقت (شَ فَ قَ) بر وزن حرکت، بدون تشدید قاف و از مصدر اشفاق است. گاهی این واژه را با تشدید قاف (به شکل شفقّت، بر وزن محبّت) می نویسند که غلط است. شکل صحیحِ آن با فتحه فا، بدون تشدید قاف و بر وزن حرکت است. شفقت از اصطلاحات تصوف و به معنی مهر ورزیدن است. از دیدگاه متصوفان شفقت (مهر)، با دوست داشتن (محبت) فرق دارد
:قافیه درونی
از دیگر زیبایی های بیت وجود قافیه درونی «یار» است که با قافیه اصلی «کار» قابل درک است. بطوری که اگر به جای واژه «یار»، «دوست» را جایگزین کنیم موسیقی درونی آن از بین می رود. برای روشن شدن اهمیت قافیه درونی ما این جانشینی ساده را انجام می دهیم، و به جای «یار»، «دوست» می آوریم تا نقش قافیه درونی بیت آشکارتر شود
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری دوست
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
اینجاست که «فرم» مکمل «محتوا» است. بخصوص قافیه، وزن و موسیقی درونی کمک می کند که ما ابیات را راحت تر به حافظه بسپاریم. بنابراین شعر علاوه بر معنا و پیامی که برای مخاطب دارد، موسیقی نیز دارد، که آن را از شعار و موعظه جدا می سازد
:ایهام در واژه مهر
به گمان من حافظ در این بیت، «شفق» و «بی مهری» را با حساب و کتاب دقیقی آورده است. یعنی اگر معنی دیگر «مهر» را در حالت ایهام (خورشید) بگیریم، با «شفق» بسیار متناسب است. بنابراین می توان گفت كه سرخي شفق ناشي از بي مهری (غروبِ مهر «خورشيد» يا غروبِ مهربانی) است و از طرفي بين غروب خورشيد و طالعِ شاعر نوعي مقارنه و در عين حال تضاد وجود دارد. زیرا علی رغم تضاد لفظی بین طلوع و غروب، طالع شاعر، مقارن طلوع بدبختی اوست که با غروب خورشید و مهر معشوق مناسبت و هماهنگی کامل دارد
:ایهام در واژه طالع
اما یک «نکته باریکتر ز مو» در این بیت این است که «طالع» علاوه بر معنی «بخت» و «اقبال» به معنی «طلوع کننده، برآینده» نیز می باشد. مقابل غارب «غروب کننده». مثلاً سعدی بیتی دارد که طالع را به معنی «طلوع کننده» آورده نه بخت و اقبال
که من بحسن تو ماهی ندیده ام طالع
که من بقد تو سروی ندیده ام مایل (سعدی)
***
.هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب فوق، با ذکر منبع بلامانع است