16 octobre 2009

شرح بیتی از حافظ ٦

شرح بیتی از حافظ
محسن فارسانی
* * *
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
(ببین که در طلبت حال مردمان چون است. (حافظ
*
قبل از هر چیز وجود دو جناس توأم در این بیت، توجه ما را به خود جلب می کند. یکی جناس زائد بین دو کلمه «مردم» و «مردمان» و «خون» و «چون» که جناس خط اند. از طرف دیگر در واژه مردم ایهام وجود دارد. این واژه می تواند به معنی خلق و یا به معنی مردمک چشم باشد. این از تردستی ها و دو پهلوگویی های حافظ است که با یک چشم بندی زیبا دو معنا را در قالب دو تصویر در پیش روی خواننده قرار می دهد. در بیت اول واژه چشم به ما کمک می کند، تا مفهوم مردمک را بیش از مردم (خلق) در ذهن خود جای دهیم. حافظ در مصرع اول می گوید : از فراوانی گریه، مردمک چشمم به خون نشسته است. این به آن معنی است که اشک از شدت گریه جای خود را به خون داده است. این طریقی است که حافظ حال خود را برای معشوقه بیان می کند. اما در بیت دوم حافظ معشوقه را با گلایه ای ملیح مورد خطاب قرار می دهد که در طلب تو حال مردم نیز مثل من است. نتیجه زیبایی که از کل بیت گرفته می شود آن است که واژه مردمان یا خلق در یک جانشینی دوگانه جای خود را به مردم یا مردمک می دهد. یعنی تصویر مردم در کره چشم، شبیه تصویر مردم در کره خاکی است
.که هر دو به نوعی در طلب یار به خون نشسته اند
با کمی دقت در می یابیم که در بطن واژه نشستن نوعی تواضع و فروتنی نهفته است. نشستن در برخی از فرهنگهای فارسی به معنی نشست کردن، غرق شدن و فرورفتن آمده است که در اینجا مصداق پیدا می کند. سعدی در بیتی می سراید
برخاست آهم از دل و در خون نشست چشم
(یارب ز من چه خاست که بی من نشست یار. (سعدی
.در همین بیت جناس خط بین کلمات «خون» و «چون» نیز قابل توجه است
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
حافظ و شاعران دیگر فارسی گوی بارها از مردم چشم سخن گفته اند و آنرا به معنی «مردمک چشم» بکار برده اند. خود حافظ بارها مردم چشم را بکار برده است ـ
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
(خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت. (حافظ
یا مثلاً در بیت زیرکه البته ایهام بسیار زیبایی دارد. «مردم چشم» به معنی «مردمک ِ چشم» و «مردم ِ عزیز» می تواند باشد ـ
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
(به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن. (حافظ
در بیت زیر به خون آغشته شدن مردم چشم آمده است. در این جا نیز ارتباط بین «مردم» ( مردمک) و «انسان» قابل توجه است
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم با انسان کنند
مردم چشم
سعدی درست یک قرن پیش از حافظ در قرن هفتم، مردم چشم «به معنی مردمک» و مردم «به معنی خلق» را در بیتی این چنین آورده است
پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم
بلی خوی پری آن است کز مردم نهان باشد
مردم چشم، همان است که گاه بصورت «مردم دیده» نیز در شعر شاعران کهن آمده است
گرچه خرد است او جهان را بس عزیز است و بزرگ
(مردم دیده عزیز است ارچه خرد است و حقیر (خاقانی
داده لبش چون نمک بوی بنفشه به صبح
(بر نمکش ساختم مردم دیده کباب (خاقانی
مردم دیده چو خودبینی نکرد
(جای خود جز دیده می بینی نکرد (عطار
تا بر سر دیده جا دهندت مردم
(چون مردم دیده ترک خود بینی کن (امامی خلخالی
بنظر می رسد کلمه ای که در این بیت به عنوان کلمه مرکزی و محوری آمده، «طلب» است. طلب در واقع دلیل اصلی در خون نشستن مردمک چشم است. در باره طلب معانی متفاوتی در لغتنامه ها آمده است از جمله خواهش، التماس، تقاضا، بازخواه، خواستگاری، اراده، خواسته، مطلوب. با توجه به همه این معانی می توان معنای دیگری نیز از کلمه طلب در این بیت برداشت کرد و آن «انتظار» است. در طلب (انتظار) تو مردمک چشم از شدت گریه در خون نشست. در خون نشستن مردم چشم، کنایه از گریه و زاری فراوان است که اشک بر اثر تمام شدن، جای خود را به خون دهد. این گریستن تنها به خاطر طلب است
ابوالبقا در کلیات آورده : «طلب در اصطلاح سالکان آن را گویند که شب و روز در یاد او باشد، چه در خلأ و چه در ملأ، چه در خانه چه در بازار. اگر دنیا و نعمتش و اگر عقبی و جنتش به وی دهند قبول نکند، بلکه بلا و محنت دنیا قبول کند، همه خلق از گناه توبه کنند تا در دوزخ نیفتند و او توبه از حلال کند تا در بهشت نیفتد. همه عالم طلب مراد کنند و او طلب مولی و رؤیت او کند و قدم بر توکل نهد و سؤال از خلق شرک داند و از حق شرم
«و بلا و محنت و عطا و منع و رد و قبول خلق بر وی یکسان باشد. در این حال، سالک روز و شب در طلب مولی بگرید تا مردم چشمش در خون نشیند. جالب است که در منتهی الارب به نقل از تاج العروس و لسان العرب، واژه خون به معنی ضعف و سستی در بینایی آمده است که به نوعی می توان در بیت حافظ معنا پیدا کند. با این توضیح در خون نشستن چشم به معنی ضعف در بینایی بر اثر گریه بسیار است و اتفاقاً واژه حال در مصرع دوم این برداشت ما را تشدید می کند. در مصرع دوم حافظ یار و معشوقه را که در طلب او خون گریسته و یا به ضعف بینایی دچار شده است را مورد خطاب قرار می دهد که حال مردمان را ببین که دقیقاً مانند مردمک
چشم من در خون نشسته اند .ـ
 
*
منابع
دیوان غزلیات حافظ ، به کوشش خطیب رهبر
از کوچه رندان (درباره زندگی و اندیشه حافظ) - نوشته : دکتر عبدالحسن زرین کوب


***
هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب فوق، با ذکر منبع بلامانع است.