
شعری از : بوریس ویان
شاعر، نویسنده و ترانه خوان فرانسوی
ترجمه و توضیح : محسن فارسانی
: اشاره
این شعر «فراری» نام دارد و به عنوان شعری ضد جنگ معروف است. در سال 1954، بوریس ویان ـ نویسنده، شاعر، سخندان، خواننده و ترانه ساز فرانسوی شعر «فراری» را سرود که یکی از معروفترین آثار او به شمار می رود. این شعر در آن زمان به عنوان نوعی ستیز و مبارزه علیه قانون تلقی گردید. شاعر رییس جمهور را مورد خطاب قرار داده است که از جنگ علیه الجزایر و کشتن انسانهای بی گناه پرهیز کند. این شعر که در قالب یک نامه پر داخت شده است، در حقیقت یک خطاب شجاعانه و بی باکانه به رییس جمهور وقت فرانسه است. این شعر در پایان جنگ هند و چین (دقیقاً در 15 فوریه 1945) و درست قبل از جنگ فرانسه با الجزایر سروده شده است. یک سال بعد از سرودن این شعر، یعنی در سال 1955 بوریس ویان با دستکاری و ویرایش آخرین بند شعر ، بر آن آهنگی ساخت و همراه با سایر تصنیف هایش بصورت آلبومی در آورد. اما آلبوم او در سراسر فرانسه ممنوع شد. حتی تمامی اجراهای موسیقی و تئاتر او به حالت تعلیق در آمد و از اجرای آنها جلو گیری بعمل آمد. «فراری» از میان 460 تصنیفی که بوریس ویان ساخته بود، شهرت بیشتری پیدا کرد. پس از آن بوریس ویان بارها توسط راست های افراطی مورد آزار و اذیت قرار گرفت. در سال 1960 این آواز به یک موفقیت و میراث واقعی و مانا تبدیل شد و سالهای بعد خوانندگان بسیاری آن را باز خوانی کردند. این آواز برای همیشه مانا شد و به موفقیت های چشمگیری دست یافت، اما این موفقیت ها برای بوریس ویان دیگر سودی به همراه نداشت چرا که دیگر مرده بود .ـ
این شعر «فراری» نام دارد و به عنوان شعری ضد جنگ معروف است. در سال 1954، بوریس ویان ـ نویسنده، شاعر، سخندان، خواننده و ترانه ساز فرانسوی شعر «فراری» را سرود که یکی از معروفترین آثار او به شمار می رود. این شعر در آن زمان به عنوان نوعی ستیز و مبارزه علیه قانون تلقی گردید. شاعر رییس جمهور را مورد خطاب قرار داده است که از جنگ علیه الجزایر و کشتن انسانهای بی گناه پرهیز کند. این شعر که در قالب یک نامه پر داخت شده است، در حقیقت یک خطاب شجاعانه و بی باکانه به رییس جمهور وقت فرانسه است. این شعر در پایان جنگ هند و چین (دقیقاً در 15 فوریه 1945) و درست قبل از جنگ فرانسه با الجزایر سروده شده است. یک سال بعد از سرودن این شعر، یعنی در سال 1955 بوریس ویان با دستکاری و ویرایش آخرین بند شعر ، بر آن آهنگی ساخت و همراه با سایر تصنیف هایش بصورت آلبومی در آورد. اما آلبوم او در سراسر فرانسه ممنوع شد. حتی تمامی اجراهای موسیقی و تئاتر او به حالت تعلیق در آمد و از اجرای آنها جلو گیری بعمل آمد. «فراری» از میان 460 تصنیفی که بوریس ویان ساخته بود، شهرت بیشتری پیدا کرد. پس از آن بوریس ویان بارها توسط راست های افراطی مورد آزار و اذیت قرار گرفت. در سال 1960 این آواز به یک موفقیت و میراث واقعی و مانا تبدیل شد و سالهای بعد خوانندگان بسیاری آن را باز خوانی کردند. این آواز برای همیشه مانا شد و به موفقیت های چشمگیری دست یافت، اما این موفقیت ها برای بوریس ویان دیگر سودی به همراه نداشت چرا که دیگر مرده بود .ـ
«توضیح در باره آخرین بند شعر «فراری
در نسخه اولیه ی این شعر، شاعر پایان شعر، رییس جمهور را مورد خطاب قرار می دهد و اینگونه می سراید : /به سربازانت اعلام کن/که اسلحه ای بدست می گیرم / و می دانم چگونه شلیک کنم
در نسخه اولیه ی این شعر، شاعر پایان شعر، رییس جمهور را مورد خطاب قرار می دهد و اینگونه می سراید : /به سربازانت اعلام کن/که اسلحه ای بدست می گیرم / و می دانم چگونه شلیک کنم
Prévenez vos gendarmes
Que j’aurai une arme
Et que je sais tirer
فرانسواز روندو به دلیل این که بند آخر شعر، مفهوم ضد جنگی که در تمامی شعر بود را نقض می کرد، پیشنهاد کرد که این قسمت، به حالتی منفی و صلح جویانه تغییر و ویرایش شود که این پیشنهاد توسط بوریس ویان پذیرفته و عملی شد. سر انجام بند پایانی شعر پیش از ضبط بدین صورت دگرگون شد
Prévenez vos gendarmes
Que je n’aurai pas d’arme
Et qu’ils pourront tirer
Que j’aurai une arme
Et que je sais tirer
فرانسواز روندو به دلیل این که بند آخر شعر، مفهوم ضد جنگی که در تمامی شعر بود را نقض می کرد، پیشنهاد کرد که این قسمت، به حالتی منفی و صلح جویانه تغییر و ویرایش شود که این پیشنهاد توسط بوریس ویان پذیرفته و عملی شد. سر انجام بند پایانی شعر پیش از ضبط بدین صورت دگرگون شد
Prévenez vos gendarmes
Que je n’aurai pas d’arme
Et qu’ils pourront tirer
بدین صورت مفهوم ان صد و هشتاد درجه تغییر کرد و شعر می توانست، دوباره آن مفهوم خنثی و ضد جنگ خود را حفظ کند به سربازانت اعلام کن/ که اسلحه ای ندارم / و می توانند به من شلیک کنند
***
فراری

آقای رییس جمهور
نامه ای برایتان می نویسم
که شاید بخوانیدش
اگر وقت داشتید
همین الآن
برگه ی اعزام بدستم رسید
تا پیش از چهارشنبه عصر
برای رفتن به جنگ
خود را معرفی کنم
آقای رییس جمهور
نمی خواهم به جنگ بروم
من برای کشتن انسانهای بی گناه
نامه ای برایتان می نویسم
که شاید بخوانیدش
اگر وقت داشتید
همین الآن
برگه ی اعزام بدستم رسید
تا پیش از چهارشنبه عصر
برای رفتن به جنگ
خود را معرفی کنم
آقای رییس جمهور
نمی خواهم به جنگ بروم
من برای کشتن انسانهای بی گناه
به دنیا نیامده ام
نمی خواهم عصبانی تان کنم
اما باید به شما بگویم
تصمیم خود را گرفته ام
من فرار خواهم کرد
از بدو تولدم
شاهد مرگ پدرم بوده ام
شاهد از دست دادن برادرانم
و گریستن کودکانم
مادرم بی نهایت زجر کشید
و اکنون در قبرش آسوده است
و به بمب ها ریشخند می زند
و به کرمهای خاکی
هنگامی که زندانی بودم
زنم را دزدیدند
روحم را غارت کردند
و تمامی گذشته عزیزم را به چپاول بردند
فردا اولای صبح
در خانه را می بندم
بر سالهای مرگ
و به جاده می روم
زندگی را گدایی می کنم
در تمامی شاه راهها فرانسه
از بروتان تا پروانس
: و مردم را خواهم گفت
از فرمان سرپیچی کنید»
از جنگ بگریزید
به نبرد نروید
«پرهیز کنید
اگر قرار است مردم خونشان را بدهند
خودتان بدهید
شما حوّاری مذهبی خوبی هستید
آقای رییس جمهور
اگر مرا تعقیب می کنید
به سربازانتان اعلام دارید
که مسلح نیستم
.می توانند به من تیراندازی کنند
Le déserteur
Boris Vian (1920 - 1959)
Traduit par Mohsen Farsani
.
Monsieur le président
Je vous fais une lettre
Que vous lirez peut-être
Si vous avez le temps
Je vous fais une lettre
Que vous lirez peut-être
Si vous avez le temps
Je viens de recevoir
Mes papiers militaires
Pour partir à la guerre
Avant mercredi soir
'
Monsieur le président
Je ne veux pas la faire
Je ne suis pas sur terre
Pour tuer des pauvres gens
C'est pas pour vous fâcher
Il faut que je vous dise
Ma décision est prise
Je m'en vais déserter
Depuis que je suis né
J'ai vu mourir mon père
J'ai vu partir mes frères
Et pleurer mes enfants
Ma mère a tant souffert
Elle est dedans sa tombe
Et se moque des bombes
Et se moque des vers
Quand j'étais prisonnier
On m'a volé ma femme
On m'a volé mon âme
Et tout mon cher passé
Demain de bon matin
Je fermerai ma porte
Au nez des années mortes
J'irai sur les chemins
Je mendierai ma vie
Sur les routes de France
De Bretagne en Provence
Et je dirai aux gens:
« Refusez d'obéir
Refusez de la faire
N'allez pas à la guerre
Refusez de partir »
S'il faut donner son sang
Allez donner le vôtre
Vous êtes bon apôtre
Monsieur le président
Si vous me poursuivez
Prévenez vos gendarmes
Que je n'aurai pas d'armes
Et qu'ils pourront tirer
Je ne veux pas la faire
Je ne suis pas sur terre
Pour tuer des pauvres gens
C'est pas pour vous fâcher
Il faut que je vous dise
Ma décision est prise
Je m'en vais déserter
Depuis que je suis né
J'ai vu mourir mon père
J'ai vu partir mes frères
Et pleurer mes enfants
Ma mère a tant souffert
Elle est dedans sa tombe
Et se moque des bombes
Et se moque des vers
Quand j'étais prisonnier
On m'a volé ma femme
On m'a volé mon âme
Et tout mon cher passé
Demain de bon matin
Je fermerai ma porte
Au nez des années mortes
J'irai sur les chemins
Je mendierai ma vie
Sur les routes de France
De Bretagne en Provence
Et je dirai aux gens:
« Refusez d'obéir
Refusez de la faire
N'allez pas à la guerre
Refusez de partir »
S'il faut donner son sang
Allez donner le vôtre
Vous êtes bon apôtre
Monsieur le président
Si vous me poursuivez
Prévenez vos gendarmes
Que je n'aurai pas d'armes
Et qu'ils pourront tirer
برای شنیدن اینجا را کلیک کنید