شرح بیتی از حافظ
محسن فارسانی
* * *
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
(وین راز سر به مهر به عالم سمر شود. (حافظ
با بررسی اشعار شاعران کهن به درستی در می یابیم که کار اشک غمازی و پرده دری بوده است. حافظ در بیتی دیگر به همین نکته اشاره کرده و اشک را غماز و پرده در، آورده است
چه گویمت که ز سوز درون چه میبینم
.(زاشک پرس حکایت که من نیم غماز (حافظ
.(زاشک پرس حکایت که من نیم غماز (حافظ
یا
اشک غماز من ار سرخ برآید چه عجب
.(خجل از کرده ٔ خود پرده دری نیست که نیست. (حافظ
راز من ترسم که در صحرا نهد
.(اشک من چون روی در صحرا کند. (سعدی
.نمونه های بسیاری را می توان در شعر کهن فارسی یافت که بیانگر غمازی اشک اند
موج اشکم بی سخن اظهار مطلب می کند
.(جنبش ریگ روان بانگ درا باشد مرا. (ملاقاسم مشهدی
سرشکم آمد و عیبم بگفت رو در روی
.(شکایت از که کنم خانگی ست غمّازم. (حافظ
.یعنی اگر اشک من غماز نبود راز پنهان من آشکار نمیشد
.یعنی اگر اشک من غماز نبود راز پنهان من آشکار نمیشد
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
.(که بر دو دیده ما حکم او روان بودی (حافظ
.(که بر دو دیده ما حکم او روان بودی (حافظ
.اما پرده همچنین می تواند پرده چشم نیز باشد. اشک هنگامی که از پرده چشم بیرون می آید، خود باعث غمازی است
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
.(که در نقاب زجاجي و پرده عنبي است. (حافظ
اما راز سر به مهر به معنی چیست؟
در ابتدا باید گفت سر به مهر، یعنی سر بسته و فاش نشده. رازی که پنهان است. اما این راز چیست؟
در ابتدا باید گفت سر به مهر، یعنی سر بسته و فاش نشده. رازی که پنهان است. اما این راز چیست؟
برای پی بردن به جواب این پرسش از یکی دیگر از ابیات خود حافظ کمک می گیریم
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
(غماز بود اشک و عیان کرد راز من (حافظ
بنابراین راز پنهان و سربسته همان «عشق» است
ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز
(وگر نه عاشق و معشوق رازدارانند (حافظ
جاری شدن اشک، حکایت از غم درون دارد. مانند دودی که نشانه و دلیلی بر آتش است. اما راز سر به مهر، تجسمی زیبا از یک قطره اشک نیز می تواند باشد. اشک انگار یک گوی بسته و گردوار است که هیچ دری به بیرون ندارد. این راز سر بسته و نهان، که در غم مستور و به شکل قطره ای سربسته جلوه می کند، به طور یقین عشق است. قطره اشک هنگامی که از پرده چشم بیرون می رود، رازغم عشق را به عالم آشکار می کند. ـ
همان گونه که خنده بر لب، از شادی دل حکایت دارد، اشک چشم نیز، غم دل را باز گو می کند. پرده در، در اینجا به فاش کننده راز و مخالف «پرده دار و پرده پوش» آمده است. در بیت حافظ، اشک همان دهان دوخته ای است که مولانا از آن سخن گفته است. ـ
جاری شدن اشک، حکایت از غم درون دارد. مانند دودی که نشانه و دلیلی بر آتش است. اما راز سر به مهر، تجسمی زیبا از یک قطره اشک نیز می تواند باشد. اشک انگار یک گوی بسته و گردوار است که هیچ دری به بیرون ندارد. این راز سر بسته و نهان، که در غم مستور و به شکل قطره ای سربسته جلوه می کند، به طور یقین عشق است. قطره اشک هنگامی که از پرده چشم بیرون می رود، رازغم عشق را به عالم آشکار می کند. ـ
همان گونه که خنده بر لب، از شادی دل حکایت دارد، اشک چشم نیز، غم دل را باز گو می کند. پرده در، در اینجا به فاش کننده راز و مخالف «پرده دار و پرده پوش» آمده است. در بیت حافظ، اشک همان دهان دوخته ای است که مولانا از آن سخن گفته است. ـ
هرکه را اسرار حق آموختند
.(مهر کردند و دهانش دوختند. (مولانا
در بیت مورد نظر، عالم در واقع به معنی مردم عالم است
در بیت مورد نظر، عالم در واقع به معنی مردم عالم است
اما با نگاهی ژرف تر به این بیت، واژه «اشک» می تواند خود به عنوان «راز» باشد. شاملو نیز از قضا شعری دارد که با همین مطلب شروع می شود
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
.(اشک آن شب ، لبخند عشقم بود ... (شاملو
: و خودم در شعر کوتاهی گفته ام
لبخند رازیست
عشق رازیست
.(اشک آن شب ، لبخند عشقم بود ... (شاملو
: و خودم در شعر کوتاهی گفته ام
نمی گریم
! آبرویم می رود
در اینجا آبرو ایهام دارد، هم آب ِ روی است که به جای اشک آورده شده و
هم آبرو، اما در معنای دوم است که می تواند غماز باشد .ـ
و از قضا خود حافظ در بیتی به همین مسئله اشاره دارد
نم چشم آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
در مورد غمازی اشک و ارتباط بین اشک و آبرو، از یکی از غزل های
وحشی بافقی بیت زیبایی به عنوان شاهد می آوریم
اشک هر دم پیش مردم آبرویم میبرد
چون توان گفتن که طفلی با من اینها میکند
اشک هر دم پیش مردم آبرویم میبرد
چون توان گفتن که طفلی با من اینها میکند
و سر انجام یک بیت هم از شهریار شاعر همعصرمان می آوریم که اتفاقاً عنوان غزل
اشک پردگی نام دارد
چو آبروی تو بود اشک من نریختمش
چو غنچه پردگی از پاس آبروست هنوز
از طرف دیگر به نظر من، راز سر بسته می تواند، عشق باشد، چنانچه سعدی
در دیوان غزلیات چنین می سراید
پرده بر خود نمیتوان پوشید
.(ای برادر که عشق پرده در است. (سعدی، غزلیات
برای درک بهتر معنای راز سر به مهر بیت دیگری از خود حافظ به عنوان شاهد می آوریم
اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرا
پرده بر خود نمیتوان پوشید
.(ای برادر که عشق پرده در است. (سعدی، غزلیات
برای درک بهتر معنای راز سر به مهر بیت دیگری از خود حافظ به عنوان شاهد می آوریم
اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرا
.(ازآنسوی هفت پرده به بازار می کشی .(حافظ
در این بیت هفت پرده به معنی، هفت پرده چشم است. (برهان قاطع). اتفاقاً در این بیت، چه تناسب زیبایی بین پرده و حرم ایجاد شده است. بدیهی است هنگامی که اشک از حرَم، محل اَمن مَحرم، به بازار یعنی محل حضور عوام می آید، فاش می شود
سخن سربه مهر دوست به دوست
سخن سربه مهر دوست به دوست
.(حیف باشد به ترجمان گفتن .(سعدی
انگلیسی زبانها از همین الگو گرفته اند و در ضرب المثلی می گویند که در باران می گریم تا اشکم را کسی نبیند
سعدی پرده داری و پرده دری را در بیتی اینچنین آورده است
تو بینا و ما خائف از یکدگر
سعدی پرده داری و پرده دری را در بیتی اینچنین آورده است
تو بینا و ما خائف از یکدگر
.(که تو پرده پوشی و ما پرده در. (سعدی
سمر شدن نیز به معنای معروف شدن، فاش شدن و داستان شدن است. ـ
برنه بکفم که کار عالم سمر است
سمر شدن نیز به معنای معروف شدن، فاش شدن و داستان شدن است. ـ
برنه بکفم که کار عالم سمر است
.(بشتاب که عمرت ای پسر درگذر است .(خیام
ای عالم جود و گرد عالم
.(جود تو سمر سخای تو فاش .(سوزنی
تو کین روی داری بحسن قمر
تو کین روی داری بحسن قمر
.(چرا در جهانی بزشتی سمر. (سعدی
و مجازاً به معنی سخن، روایت نیز هست
از عجایب روزگار سمرها شنیده بود. (سندبادنامه ص148)ـ
و مجازاً به معنی سخن، روایت نیز هست
از عجایب روزگار سمرها شنیده بود. (سندبادنامه ص148)ـ
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
.(وین راز سر به مهر به عالم سمر شود. (حافظ
.(وین راز سر به مهر به عالم سمر شود. (حافظ
در این بیت، قافیه درونی بین کلمات ترسم، غم و عالم به خوبی محسوس است. همچنین تکرار حرف «ر» در کلمات تر، در، پرده در، سر به مهر و سمر، موسیقی یکدستی را ایجاد کرده است ـ