23 mars 2010

بهار ـ دختر ایل ـ

بهار می رسد از کوچه باغ با تعجیل
می آورد گل و عشق و ترانه با زنبیل
دوباره قلب من و باغ می شود مقلوب
دوباره سال به نام تو می شود تحویل
و سنگها همگی از شکوفه لبریزند
نشسته ام که مرا هم کنی به گل تبدیل
شبیه سرو بمان در کنار من سرسبز
چهار فصل بهارانه باش و بی تمثیل
به ترک اسب خود امشب سوار خواهم کرد
درست موسم تحویل سال ـ دختر ایل ـ
بهار دختر ایل است، با لباسی سبز
به دست سیب و به دامن ترانه و آجیل
غزل به آخر خط می رسد ـ به فروردین
! که فصل پنجم اسفند می شود تعطیل