8 mars 2008

هر چه بگویی تو از این دل کم است

باز دلم مثل شقایق شده
از تو چه پنهان دلم عاشق شده
لحظه ای، ای عشق امانم بده
راهی از این ورطه نشانم بده
!حرف مرا گوش کن اینجا بمان
!خانه خرابم کن، اما بمان
در خور من نیست مگر چشم تو
چیست به جز آینه در چشم تو؟
حاصل جمع دل من، عشق تو
حادترین مشکل من، عشق تو
کاش دلت با دل من تا کند
پای تقاضای من امضا کند
کاش دلت مثل شقایق شود
با نظرِ درد، موافق شود
قلب مرا واژه ی قوت بده
عشق! به این مرد فتوت بده
عشق! مرا باز به کشتن مده
باز به نابودی من تن مده
خانه خرابم دگر ای دل مکن
زود جوابم بده، دل دل مکن
پشت من از داغ شقایق خم است
هر چه بگویی تو از این دل کم است
صبرکن از پیش دل من مرو
حوصله کن زود عصبانی مشو
آینه ای بر سر راهم بگیر
لطف کن و دستِ مرا هم بگیر
درد مرا باید باور کنی
!عشق مرا چند برابر کنی