5 juillet 2010

اگه پرنده ام بشی


اگه پرنده ام بشی، آبت می شم، دونت می شم
اگه تو بارونم بشی، گل تو گلدونت می شم
اگه به خونه ام بیایی، زود دلمو فرش می کنم
کاشیِ کاشونت که هیچ، قالیِ کرمونت می شم
ماهیای تو رودخونه، عشقتو لب لب می کنن
حیفه که من هیچی نگم، هزار دستونت می شم
از پشه کمترم مگه، وز وز ذکرت رو نگم؟
  پس می آم از شب تا سحر مرغ غزلخونت می شم
ببین چقد برف اومده، همه درختا یخ زدن
تو این هوای سردِ دی، آفتابگردونت می شم
تو مثلِ یه ماه تموم، اون بالا هی برق می زنی
منم همین جا رو زمین، آینه گردونت می شم
بَرّه ی نازم تو بشو، تا تو را چوپانی کنم
اگه نه من هار می شم و گرگ بیابونت می شم
مثل گُلای پیچکی تاب می خورم دور قدت
می پیچمت تو بازوام، یکسره قربونت می شم
فصلِ زمستون یا باهار، وقتی که بارون می زنه
تا زیر آواز میزنی، شرشر ناودونت می شم
بوی اقاقیا می دی، بوی خود خدا می دی
واسه همین صب تا حالا دارم پریشونت می شم
لیلی رو ول کن که بره دنبال کار و کاسبی ش
از این به بعد خودم میام یکسره مجنونت می شم
می آم بالا، می رم پایین، قرار و آروم ندارم
نمی دونم چیکار کنم، حیرون و ویرونت می شم
هر جا بری می آم باهات، سایه به سایه، پا به پات
!به عین و شین و قاف قسم، اینت میشم، اونت می شم